3.6.9 :لطفا کانالم دنبال کنید،کامنت بذارید،واگه یه لایکم نثار ویدیو کنید جای دوری نمیره
کایلارها که تحت فشار مغول بودند، به دلیل یافتن خانه نتوانستند از فلات متعلق به سلجوقیان کوچ کنند. زمستان و قحطی قبیله را گروگان گرفت. گوندوغدو، پسر بزرگ سلیمان شاه، رفتن به حلب برای عروسی را پیشنهاد می کند. این پیشنهاد پذیرفته میشود همه منتظر تصمیم سلیمان شاه هستند: چه کسی سفیر برای رفتن به حلب خواهد بود؟ ارطغرل که با آلپ خود به شکار می رود، خانواده ای مسلمان را از دست صلیبیون نجات می دهد و به اردوگاه می آورد. در حالی که حلیمه، دختر خانواده ای که او را نجات داده، آتشی کاملاً متفاوت در قلب ارطغرول قرار می دهد، این مهمانان جدید قبیله، Kayıları را که برای زندگی در دایره ای از آتش مبارزه می کنند، به آغوش تهدیدی بزرگتر می اندازند. فرمانده سلجوقی، کارا تویگر، که دست نشانده دسیسه صلیبی منطقه است، از کیه ها خانواده ای را که ارطغرل نجات داده است، می خواهد. در غیر این صورت او قبیله کای را با ارتش خود تهدید می کند. تویدا، آقایان موضوع را بررسی کنند. کی بی، سلیمان شاه، چگونه در مورد خانواده تصمیم می گیرد؟