با پدر و با مادرم
با عروسکام اومدم حرم
سلام مهربون
عزیزدلم قربونت برم
منو تنها نذاری
از تو میخواهم که
همیشه منو حرم بیاری
چه حرم نازی داری
چه حیاط خوشگلی
آقا واسه بازی داری
از تو خاطره دارم یادگاری
من چشم گذاشتم که پیدات کنم
پیدات کنم سیر تماشات کنم
محکم میگیرم ضریحو یعنی میخوام
دستامو گره میون دستات کنم
با دوستم آقا میگم کلاغ پر
تا برات پر بزنه بشه کبوتر
دوست داری من یا کبوترات رو بیشتر؟
کیو بیشتر؟
مولا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
مولا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
یادته اون دفعه تو دفتر مشقم
به چه سختی یه دونه بابا نوشتم
حالا اومدم که جایزه بگیرم
این دفعه هشتا امام رضا نوشتم
شاید اینجوری تو رو راضی کردم
با مهر حرم خونه سازی کردم
افتادم و دستم رو گرفتی وقتی
رو سنگ حرم سرسره بازی کردم
تو که بزرگ بزرگ ترایی
والایی آرزوهای بچه هایی
تو بخواه منم بشم کربلایی
کربلایی
تو که بزرگ بزرگ ترایی
والایی آرزوهای بچه هایی
تو بخواه منم بشم کربلایی
کربلایی
مولا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
مولا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا
دوست دارم صدات کنم
بابا رضا