حامدشاکری قاصدک شعرقاصدک من قاصدک هستم ازبیشه ی شیران ازحلقه ی زنحیراززخم میرزاخان من شاهدش بودم دستاشومیبستندمن شاهدش بودم میرزارومیکشتندشهروخبردارکن بزرگوبیدارکن جنگل تواتییشه میرزاتمومیشه. بزرگ اگه دیره بایدکه بیدارشه بجای کوچکخان بزرگ سردارشه. دستامومحکمتربگیرتابرپاشم زخمی کف پامه من قاصدک هستم حامدشاکری