متن شعر:
موج پرچم به فرمان ام البنینه
اشک نم نم به فرمان ام البنینه
وقتی عباس به فرمانشه شک نکن پس
کل عالم به فرمان ام البنینه
به فرمان ام البنین ابر بارون میشه
به فرمان ام البنین ماه پیدا میشه
کسی که فلج هم به دنیا اومد تو حرم
به فرمان ام البنین پا میشه
نذر سال هیئت و تأمین میکنه
فردای من و تو رو تضمین میکنه
از حالا داره برا اربعین بعد
جای موکبا رو هم تعیین میکنه
یه زن کربلایی جوونش بمیره
اعتقادش به ام البنین بی نظیره
میره اونقدر می مونه تو صحن ابالفضل
تا جون بچش و پس نگیره نمیره
اراده کنه یک شبه کور بینا میشه
اراده کنه یک شبه مرد منحل میشه
اصلا جمع کنن مشکلات همه عالمو
اراده کنه یک شبه حل میشه
سفره داره شنبه های کرببلا
عمرش رو گذاشت برای کرببلا
با اینکه نبود ولی با چهار تا شهید
غوغا کرد تو ماجرای کرببلا
این ابالفضلی که شیره مرد نبرده
مثل پروانه دور امامش میگرده
حتی میگن یزیدم علم رو که دید گفت
این علم دست هر کی بوده خیلی مرده
ابالفضل ام البنین باد تسخیرشه
ابالفضل ام البنین رعد شمشیرشه
خدا رحم کنه به کسی که تو چشماش تو جنگ
ابالفضل ام البنین خیرشه
می جنگه مثل علی خیلی با شکوه
می جنگه بی شمشیر با صد ها گروه
چون همکار قبضه ی شمشیرشه
به شغل عزائیل میگن قبض روح