your browser not support this video

خلاصه داستان : اسفند ۱۳۵۷، فروغ فیلمسازی که سال ها تا پیش از پیروزی انقلاب، در زندان بوده، به همراه همسرش جلال که از انقلابیون است، به نیت استراحت، به نقطه ای کوهستانی سفر می کنند. غریبه ای به محل مسکونی شان وارد می شود که به مهندس شهرت دارد و فروغ یقین دارد که او بازجویش به هنگام زندانی شدنش بوده است. ادامه ی قصه، کشاکش این سه طی یک شبانه روز و تردید جلال به باورهای همسرش است و زمانی که حقیقت را درمی یابد سرنوشت تلخی در انتظارشان است …