ترجمه فراگمان قسمت 577❤️ ادریس: روز بزرگ حسابرسی من رسیده .از ته جهنم برای این اومدم. هیچکس نمیتونه کریملی رو از دست من نجات بده یامان: از اینجا خلاص میشیم نانا: البته که از اینجا خارج میشیم با این لجبازی که ما داریم از روزی که اون قلم شنود رو دادی همه چیز رو میدونستی،چرا نگفتی؟ یامان: نمیتونستم بگم نانا: کو بین ما نباید حرف نگفته نمی موند؟ یامان: حرف نگفته بین ما خیلی زیاده نانا: بلکه برای همه چیز خیلی دیره یامان: نیست ندیم: خداحافظ یامان یامان: نمیتونی اونو ببری .اجازه نمیدم ندیم : برو نانا: ول کن منو یامان: ول کن اونو ول کن هانا کلیپ