کمالالملک از همون شروع کار هنری، تمایل زیاد و آشکاری به طبیعتگرایی اروپایی در نقاشی داشت.
با حضور وی در دربار، وظیفهای جدید برای نقاش دربار معین شد. ایشون باید رویدادها، اشخاص، ساختمانها، باغها و غیره رو مثل یه عکاس، دقیق ثبت میکرد تا به عادیترین مظاهر زندگی و محیط درباری، سندیت تاریخی ببخشه.
بی دلیل نیست که کمالالملک در این دوره، اغلب پردههاش رو با اضافه کردن شرحی درباره موضوع، رقم میزد؛ مثلاً: «طبیعت بیجان با گلدان و پرنده شکار شده،».
این نقاش برجسته اساساً چهرهنگار و منظرهنگار بود و در تکچهرههایی مثل «سیدنصرالله تقوی»، مهارتش رو به زیبایی نشون داده.
با کار ایشون، جریان ۲۰۰ ساله تلفیق سنتهای ایرانی و اروپایی به انتها میرسه و طبیعتگرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت میشه.
به نظرتون از بین آثار استاد کمالالملک، کدوم از بقیه زیباتره؟