در قسمت اول زخم کاری میشود بهطور کلی با شخصیتهای اصلی این سریال آشنا شد. قصه با ورود مالک مالکی به خانه ریزآبادیها شروع میشود. مالک مرد جوانی از طبقه پایین است که بهواسطه همکاری با خان عمو، رشد کرده و ثروتی بهم زده؛ اما آنچه پدرش در گذشته بوده، همچنین دوران بینصیب بودنش از ثروت، مانند آینه عبرت مدام پیش چشمش کشیده میشود. در لحظه ورود مالک به خانه ریزآبادیها، صدای خدمتکار را میشنویم که به او متذکر میشود از در پشتی وارد شود. همین اول کار معلوم میکند که مالک، سرخورده، قدرنادانسته و دچار خشمی سرکوب شده نسبت به ریزآبادیهاست. همسرش، سمیرا، مدام او را سرزنش میکند که آنچه از خانعمو به مالک میرسد بسیار کمتر از حق اوست. سمیرا زنی باهوش، طماع و سیاس است که پیش از ازدواج با مالک، روابط پنهانی با خان عمو داشته. مالک تحت تاثیر صحبتهای سمیرا برای انجام معامله مهیا میشود؛ اما در آخر شماره حساب خودش را بهجای شماره حساب شرکت ریزآبادیها تحویل سران معامله میدهد. همین جسارت بزرگ مالک شروعی برای نمایان شدن دیو درونش میشود. دیوی که سمیرا به آن پر و بال میدهد. فردای روز معامله خان عمو برای تقدیر از مالک سهم بزرگی از مناطقش را به او میدهد، همین لطف او را دو دل میکند که از مسیری که شروع کرده بازگردد؛ اما خشم سمیرا او را وادار میکند که ادامه دهد.
اگر مشتاقید تا از ادامه داستان زخم کاری در فصل 2 آگاه شوید، کلیک کنید: