قسمت چهارم سریال زخم کاری با جشن تولد مالک شروع میشود. جشن کوچکی برای خانواده کوچک مالکی که روزگار جدیدش را آغاز میکند. مالک ترسی قوی در دلش دارد که او را نسبت به هر صدایی حساس کرده و مدام توهم این را دارد که کسی او را دنبال میکند.
در ادامه میبینیم که نجفی پاپی مالک میشود و ادعا میکند شبی که خانعمو به قتل رسید، تا صبح بیدار بوده و همهچیز را میداند. ناصر خشمش را روی پسر مالک خالی میکند و همزمان شدن این اتفاقها انگار دل مالک را خالی میکند که از مسیرش برگردد. او به سمیرا میگوید که حریف ریزآبادیها نمیشوند اما سمیرا راهحلش برای ادامه مسیر، برداشتن نجفی از سر راهشان است. مالک وحشت میکند که بازهم دستش به خون آلوده شود؛ اما اینبار سمیرا حرف کریم را وسط میکشد تا قربانی بازی انتقامشان شود.
مالک با کریم ملاقات میکند و داستانی برایش میبافد که چطور ناصر و نجفی او را قربانی بازی خودشان کردهاند و به زندانش انداختهاند. کریم تحریک میشود که انتقام از دست رفتن همهچیزش را از نجفی بگیرد و به همین ترتیب در یک شب بارانی سر راه او سبز میشود و کارش را تمام میکند.