your browser not support this video

پسر به خانه مادر میرود وبه مادر میگوید روزت مبارک بعد از او میپرسد 30 سال پیش که واست بالش گل گلی که خریدم را داری گفت بلی پسرک گفت پف دارد یا خوابیده مادر گفت پف دارد پسرک گفت پاره پاره نشد مادر گفت آخ هم نگفته پسرک گفت پس روزت مبارک و از خانه بیرون رفت مادر آن بالش را در آورد وهر چه کرد نتوانست آن را پاره کند که پسرک برای او کادو بگیردلطفا لایک یادتون نره