در قسمت ششم سریال زخم کاری مظفری با منصوره صحبت کرده و اعلام میکند با مالک موافق است. منصوره تصمیم میگیرد به تنهایی وارد مسیر شود و رضایت مالک را بهدست آورده و شرکت را حفظ کند. روزی که مالک راهی سفر کیش میشود، منصوره با او همراه میشود و سعی میکند در این سفر دل مالک را بهدست آورد. او فکر میکند مالک همان آدم سابق است و سادگیاش باعث میشود دوباره دلش گرفتار شود و بازی برگردد و همهچیز در دست منصوره قرار بگیرد؛ اما مالک دیگر آن آدم سابق نیست و دیو درونش را چنان پروبال داده که مستعد بلعیدن همه چیز است.
در ادامه مظفری با مالک صحبت میکند و تصمیم میگیرند در محیطی خارج از شرکت ریزآبادیها باهم قرار بگذارند و کارها را پیش ببرند. مظفری دختری به نام کیمیا را به مالک معرفی میکند تا برای پیش بردن کارها باهم همکاری کنند. کیمیا شروع ماجرایی است که در قسمتهای آتی مشخص میشود آيا مالک برنده آن است یا مغلوب و بازندهاش!
کریم همچنان در کنار مالک باقی مانده تا هم پولی به جیب بزند و هم از کنار او راهی برای بالا کشیدن خودش و انتقام گرفتن از ریزآبادیها داشته باشد. قربانی بعدی در این مسیر اخوان است. مالک با کمک کریم سندی برای رسوایی اخوان دستوپا میکنند تا سلطه بیشتری بر او داشته باشند.
همینطور که مالک همهچیز را در دست گرفته و حامیانش را پیدا میکند، ناصر تنهاتر میشود. شبی که دخترش مهمان خانه مالک است برافروخته به آنجا میرود و درنهایت متوجه میشود که حتی دخترش هم گوش بهفرمان و مطیع او نیست. ناصر تقریبا فرومیریزد.