خلاصه داستان : آپو } دانشجویی بیکار است که آرزوی داشتن آینده ای به عنوان یک نویسنده را دارد. یکی از دوستان قدیمی اش او را به مراسم ازدواجی در یک روستا دعوت می کند. آپوی جوان ازدواجی ناخواسته می کند و اولین کتابش را می نویسد. چندی بعد زنش پس از زایمان، می میرد. این حاددثه تلخ، آپو را کاملا دگرگون می کند تا حدی که کارش نویسندگی را رها می کند. دوستش پولو به دیدارش می آید .