یامان: بهم بگو اونا کی هستن؟
ولی: با اون گمارباز درگیر نشو.میزنه ،میشکنه ،شکنجه میکنه انسانها رو
گمارباز: مرتیکه ول کن داداش ...
یامان: تو اینجا چیکار داری؟
نانا: برای کمک کردن دنبالت اومدم.اولی و دومی رو حل کردم ولی سومی رو ندیدم خب
یامان: تو کی هستی که هربار تو کارای من دخالت میکنی؟ کی هستی ؟ کی؟
عایشه: مردها دورو هستن
فرید: همچین چیزی نیست .همچین چیزی نیست لطفا همچین چیزی رو به همه نسبت نده
گمارباز: ای خدا ،خط اومد.یکی تون میمیره و اون یکی به زندگی عادیش ادامه میده.
یامان و نانا: اونو ول کن
گمارباز: قسم میخورم عشقه صدساله هست
یامان: اونجا اینجا همه جا تو هستی حتی تو سرم هم هستی