نانا: منم اندازه تو هیجان زده هستم اما باید اروم باشیم اوکی میبینمت
یامان: دکمه سر آستین دوستت افتاده بود
نانا: فردا یه کار خصوصی دارم رفتنم مشکلی نداره از نظر تو؟
یامان: خیلی خوبه البته که برو
ادریس: پسر
زن غریبه: فرید فرید جان
نانا: تو رویای حقیقی من هستی
نگهبان: برای چی این ساعت داره بیرون میره
نگهبان: دختر مجرده خوشگلم هست
امروز با این فردا با اون دنبال عشق و حال
یامان: تو چی گفتی؟؟؟