your browser not support this video

پلنگ صورتی کارگر ایستگاه راه‌آهن است. مرد دماغ‌دراز از او می‌خواهد که چمدانش را برایش بیاورد. نصفه شب جلوی یک کارخانه می‌رسند، دماغ‌دراز که یک دزد است پلنگ را مجبور می‌کند که همراهش وارد کارخانه بشود و گاوصندوق پول را باز کنند. وقتی یک اسکناس را از داخل گاوصندوق در می‌آورند، دماغ‌دراز آن را در جیبش می‌گذارد و به پلنگ نمی‌دهد. پلنگ هم از سر لجبازی راه‌به‌راه دماغ‌دراز را مورد عنایت ویژه قرار می‌دهد تا بالاخره دماغ‌دراز به زندان می‌افتد. این قسمت شما را زیاد می‌خنداند.