در اواخر سلطنت قاجار مردم روستاها و شهرهای شمال و جنوب کشور زیر فشار قرار می گیرند تا آذوقه قوای بیگانه را تأمین کنند. در یکی از روستاهای شمالی یکی از اهالی به نام الهیار ایستادگی می کند و به وسیله ی قزاق ها دستگیر می شود. سید مراد، که مردم به او تأسی می جویند، برای نجات الهیار می کوشد. الهیار کشته می شود. موعظه های سید مراد موجب می شود گروهی از روستائیان مخالفت خود را زیر نظر خلیل نامی علنی کنند. فرماندهان قزاق که شورش را زیر سر سید مراد می بیند دستور دستگیری او را می دهند. مردم بی حرمتی به سید را تاب نمی آورند و به قزاق خانه حمله می برند و در نبرد با قزاق ها پیروز می شوند.