توهین هایی هستن که یکی یکی دارن در موردش گفته میشن. این واقعاً زندگی خسته کننده ای برای اون ـه. یه روز، صدای فردی که خودش رو خدا می دونست از بلندگوها پخش شد که می گفت مردم آماده ی انتقال به یک دنیای دیگه باشن. همه ی دانش آموزهای مدرسه از جمله سیچی به یه دنیای فانتزی که عناصر بازی های ویدیویی مثل سطح و سلامتی و مهارت داشتن، منتقل شدن. با این حال قبل از انتقال کامل به اونجا، خدا مقدمات انتقال اون ها به یه دنیای دیگه رو آماده کرده بود و اون ها به محض آماده شدن تشریفات احضار، به عنوان یه قهرمان به اون دنیا فرستاده می شدن. همه ی کلاس ها گروه های مختلفی رو تشکیل دادن و منتظر انتقال به دنیای فانتزی شدن، اما سیچی جزوی از اون گروه ها نبود و به همین دلیل به یه منطقه ی دیگه فرستاده شد. بعد از انتقال اولین چیزی که سیچی خورد «میوه ی تکامل» بود که زندگی اون رو خیلی تغییر داد. این داستان از گلدری های هم کلاسی های سیچی و تنهایی اون، تا تلاش سرسختانه و خوش بینی سیچی و تلاش برای زنده موندن در این دنیا رو به نمایش میذاره. در نتیجه، سیچی قبل از اینکه خودش بدونه به یه قهرمان تبدیل میشه. مهدی