بهار پسرش پیام دچار سرطان شده و دکترها همه راهها را رفته و هیچ راهی برای درمان این بچه غیر از استفاده از بانک خون بند ناف نیافتهاند و این در حالیست که بهار از همسرش جدا شده و با همسر فعلیش حسین زندگی میکند. از طرفی پدر پیام به جرم قتل و تجاوز تا یک ماه دیگر اعدام میشود. بهار نهایتاً برای به دنیا آوردن بچه جدید مجبور میشود علیرغم میل قلبی خود و همسرش از همسرش جدا بشود تا بتواند با پدر پیام ازدواج کند و … Bahar who has separated from her husband and now marry again lives a new life. She has a son from her past husband who has leukemia and must be cured. Her ex-husband is in jail and will be executed for his crimes. She has to find a way and compromise for her son.