نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش
حافظ علیه الرحمه
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سوارانند
حافظ علیه الرحمه
گرت هواست که با خضر همنشین باشی
نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش
حافظ علیه الرحمه
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
حافظ علیه الرحمه