گریزلدا با احساس فشار از هر طرف، از میامی خارج می شود. اما با کاهش گزینه های او و نزدیک شدن دشمنان، آیا او می تواند از سرنوشت پیشی بگیرد؟ Feeling pressure from all sides, Griselda gets out of Miami. But with her options dwindling and enemies closing in, can she outrun fate?