یک بازی اوتومه نقشآفرینی در پادشاهی والشاین اتفاق میافتد، جایی که در آن موهای تیره به طور غیرعادیای شوم و منفور تلقی میشود. یومیلا دولکنس دختر یک کُنت است که از بدو تولد به خاطر موهای تمام سیاهش مورد نفرت قرار گرفته است و همچنین باسِ مخفی بازیست! در اتفاقی غیرمنتظره در پنج سالگی، یومیلا خاطرات زندگی گذشتهاش در ژاپن را به یاد میآورد. با بیعلاقگی نسبت به جنبهی عاشقانهی بازی، او شروع به تمرین جادوی کمیابِ نوع تاریکش میکند. با این حال، اهداف یومیلا واضح هستند: اجتناب از تبدیل شدن به باس مخفی و دور ماندن از مرکز توجه. گرچه وقتی وارد آکادمی جادو میشود، هنگامی که آمار سطح 99 او فاش میشود، بنیادِ پادشاهی را به لرزه میاندازد. چه در درگیری فیزیکی و یا یک دوئل جادویی، تواناییهای او بیهمتاست و به همراه موی سیاهش، مانند گاوی پیشانی سفید به چشم میآید. قوز بالای قوز اینجاست که قهرمان زنِ اصلی داستان شروع به مشکوک شدن به او میکند که مبادا ارباب شیاطین باشد! آیا دختر اشرافی با چهرهی بیاحساسش میتواند به آرزوی داشتن زندگی آرامش دست پیدا کند؟