ترجمه فراگمان قسمت 666
پویراز: هیچ چیزی در موردت نمیدونم
نانا: منم چیزای کمی در مورد تو میدونم
سمیح: چه شیرنی خوشمزهای . تو شیرینی درست کردن رو تو زندان یاد گرفتی یا از قبل بلد بودی؟
نانا: چرا رفت زندان؟
سمیح: مواد مخدر
نانا: این راسته؟
پویراز: اگه احتمالشم باشه تو چطور به این فکر میکنی؟
نانا: پس چرا این همه مدت پنهون کردی؟
پویراز: در اصل تو چطور اینو باور میکنی؟
زهیر: منو زود خوب کن دکتر
نانا: از جیب ژاکتت افتاد
پویراز: ۲۴ ساعت به من مهلت بده. اگه بی گناهیمو بهت ثابت نکردم ،خودم میرم تسلیم میشمxJkh7