متن شعر :
در خونه ات یه گدای سرراهی اومده
با دو دست خالی و با روسیاهی اومده
اون گدا که حالا از همه بریده
شهرو گشته تا دم خونه ات رسیده
شهری که تو هر کوچه اش بوی شهیده
درو وا کن درو وا کن
به گداهات یه نیم نگاه کن
منو این شبای رحمت راهی کرببلا کن
رو به قبله ام ولی انگار توی بین الحرمینم
بذار روراست بگم اصلا خیلی دلتنگ حسینم
یا الهی یا الهی به گداهای حسین یه نیم نگاهی ...
خدایی کردی و از من بندگی که ندیدی
دست خالیمو گرفتی و دلم رو خریدی
حالا که گدا رسیده سر به زیر و
کوله باری که آوردمو بگیرو
از لبم نگیر دم انا الفقیرو
گله دارم گله دارم گره افتاده به کارم
غرق در چاه گناهم شده سنگین کوله بارم
پر از عطش که میشم
پر از یه قلب بی تاب
تشنه میشم و میفتم
یاد شیش ماهه ارباب
یا الهی یا الهی به گداهای حسین یه نیم نگاهی ...