چرا اینکارو میکنی
چون از دیدن امیر پیش تو خسته شدم
اگر نیتت از دست من راحت شدنه بکشیم بهتره،اما اون چیزی که گفتی نمیشه،نمیشه
چی شده؟
ماسال نیست
ماسال شاید هم...
اسم دخترمو به زبونت نیار،اگر میخوای بهم خوبی کنی کمک کن
از من عصبی ای اوکی،اما اول ماسال رو پیدا کنیم بعد صحبت میکنیم
زندگه ای که کنار گذاشتیم نتیجش فقط خوشحال کردن توعه
عروس عزیرت رو دیگه داریم راهی روستاش میکنیم
زمانت شروع شده
من وقتی واسه کمک اوردن رفتم تو کارخونه چه اتفاقی افتاد؟
من نمیخوام بیاد بیارم فقط به عشقی که بهم داریم فکر کن
من