بعد از گفته شدن قصه زیبای خفته خانم بوستیه از بچه سوال پرسید و گفت در اکثر داستانای معروف شاهزاده با مهربونی اتوفت تلسمو میشکنه ، کسی میتونه دلیلشو بگه ؟ رز گفت چون فقط خوبی میتونه بر بدی قلبه کنه ، خانم بوستیه گفت درسته رز ، مکس گفت البته از لحاظ فنی این استدلال در حدود 87 درصد کل داستانای تخیلی به تصویر کشیده شده ، خانم بوستیه گفت ممنون مکس کافیه ، آدرین ؟ امیدوارم چیزی که داری مینویسی به درس من ربط داشته باشه میشه بگی چی داشتیم میگفتیم ؟ آدرین گفت اونا با اتوفت تلسمو میشکنن چون فقط محبته که میتونه به نفرت قلبه کنه ، خانم بوستیه گفت خیلی خوبه آدرین ، بچه ها فراموش نکنین داستان زیبای خفته از چارلز پرات رو امشب تموم کنید تعطیلات خوبی داشته باشین ، مرینت به آلیا میگه هی تو برو بیرون میبینمت ، مرینت میخواست ببینه آدرین چی داره مینویسه که آدرین اونو میندازه تو سطل آشغال ، آدرین میره بیرون تا اینکه کلویی میاد میگه سلام آدرین لطفا اینجا رو امضا کن ، آدرین میگه بیخیال تو که میدونی از امضا دادن بدم میاد ، کلویی میگه این یه چیز دیگه است یه درخواست مقابله با خوشونت علیه همستراست دیدی اون پلیورای زشتو تنشون میکنن ؟ آدرین امضا میکنه و میره ، کلویی مرینت رو میبینه و میگه ببینم مرینت دنبال چیزی برای خوردن میگردی ؟ سابرینا میگه شایدم دنبال لباسای بهتره ، اینو گفتن و رفتن ، تیکی میگه از دستشون عصبانی نباش ارزششو ندارن ، مرینت گفت حق با توهه تیکی ، مرینت شعر آدرین رو میخونه ، تیکی میگه وای چه شعر فلسفیی ، مرینت میگه آخرشو بد تموم کرده اشتباه دستوری داره این اصلا درست نیست ، تیکی میگه میتونی درستش کنی ؟ مرینت خندید و گفت من ؟ من که شاعر نیستم این کار من نیست که ، تیکی گفت ولی خودتو دست کم نگیر ، مرینت میگه بنظرت منظورش از حقیقت با لباس مبدل چیه ؟ تیکی میگه شعره دیگه چقدر گیر میدی میتونی بیت آخرشو درست کنی و به عنوان همکلاسی خوب بهش کادو بدی ، مرینت میگه واااای چه فکر خوبی ، تو مهشری بینظیری حرف نداری ، تیکی دست مرینت رو میزنه و میگه بسه دیگه ، مرینت رفت بیرون به همراه آلیا ، مکس میگه عملیات رو همکلاسی آغاز میشود تبق تحقیقات وسیع من اجرای میان منابع گوناگون از فروشگاه های اینترنتی این جواهر خواس بیشترین محبوبیت رو داشته ، خب دوستان ، اینم از خلاصه داستان