به نام خدا اول خط حسین
خدای کرم با مروّت حسین
اگرچه سرش نیست خلوت حسین
مرا باز هم کرده دعوت حسین
محرم شده خوشبحال من است
چراغ حسینیهها روشن است
سر صف امامان و پیغمبران
ته صف به چشمان تر نوکران
همه جوان مُردهها، مادران
همه گریهکن در غم سروران
سر سروران کیست غیر از حسین
نبی هم گرفتهست خیر از حسین
سلامٌ علیک ای مسیحای من
رفیقم، عزیزم، تسلای من
مرا دست تو داده بابای من
کسی را نیاور حسین جای من
خدایا به چشم تر پنجتن
تب نوکری را نگیری ز من
مرا ثبت کن گریهکن، سینهزن
خودم را سپردم به تو ای حسن
تو که از دو عالم حسینیتری
مرا اربعین کربلا میبری
****
یاللعجب چه حال عجیبیست حال من
اینجا کجاست، دلهره دارد سوال من
گفتند کربلا و دلم ریخت بیهوا
حس میکنم تمام شد آخر مجال من
اینها که نخ نیست، همه تیغ و نیزه است
دیدی چه بود عاقبتش این خیال من
هجده هزار نامه چه شد، وعدهها چه شد
پس حق بده اگر شده آشفته حال من
این بوی سیب چیست که پیچیده در نسیم
این ماجرا چه بود، شده سهم فال من
عباس و قاسم و علی اکبر رسیدهاند
دور و برم که حفظ بماند، جلال من
پنجاه و شش بهار، بهار دلم شدی
ای دلربای روز و شب و ماه و سال من
خیره شدی به گودی گودال از چه رو
رحمی کن ای حسین به اشک زلال من
حتی کفن برای تنت نیست در حرم
وای از غم تو دلبر نیکو خصال من
قد حلال من به تنت سایه میشود
وقتی سرت شود نوک نیزه هلال من