مرور می کنم تاریخی که بر ما گذشته و دست کم در طول بیش از ۲۰ سال پیش تا امروز رژیم صهیونیستی دهها نفر از فرماندهان و رهبران مقاومت را ترور کرده است. این رژیم از زمان شکلگیری و از زمان حضور نامشروعش در منطقه بنیان و اساسش بر همین ترور بوده است با این فرض که با کشتن و ترور کردن میتواند ضعف و ناتوانی خودش را پوشش دهد.
شاید این اقدامات در طول چند دهه گذشته پیش از شکلگیری مقاومت میتوانست اثرگذار باشد اما حداقل این موضوع در مورد محور مقاومت امروز صدق نمیکند چرا که از زمانی که سید عباس موسوی و سپس فتحی شقاقی در جنوب لبنان و جزیره مالت توسط رژیم اشغالگر ترور شدند تا امروز نه تنها مقاومت دچار خلل نشده، بلکه رشد تصاعدی داشته و توانسته خودش را با مقتضیات زمان وفق دهد و برای مراحل بعد آماده کند.
واقعیت این است که محور مقاومت از زمان شکلگیری برای قوی شدن نیاز به زمان و فرصت داشت و ساخت قدرت در سایه تحریمها، تهدیدها و ترورها خودش یک پیروزی بزرگ و تاریخی به شمار میرود. اینکه امروز مقاومت به جایی رسیده که میتواند در چندین جبهه عمل کند اوج پیروزی و پیشرفت است. اینکه ایران در کمتر از چند ساعت صدها فروند موشک و پهپاد به سمت دشمن پرتاب میکند، روزگاری خواب و خیال بود و اینکه روزگاری ارتش اشغالگر با کمک آمریکا همزمان چند ارتش عربی را شکست میداد و خاک آنها را تصرف میکرد و امروز ۱۰ ماه است که در غزه در حال کشتار و ویرانی است تا برای خود پیروزی بسازد نشان از قدرتمندتر شدن مقاومت در همه ابعاد دارد.
با همه این احوال، شکست ۷ اکتبر به این سادگی قابل پوشش و جبران نیست. در همان هفتههای نخست آغاز نبرد طوفان الاقصی بر این مهم تاکید داشتیم که صهیونیستها برای نجات خود به فرار از این شکست به سراغ ترور خواهند رفت و این کار را هم کردند وتا امروز چند تن از برجستهترین فرماندهان و رهبران را در لبنان سوریه و حالا هم در ایران ترور کرده و بعد از این هم ترور خواهند کرد. برای اینکه ریشه تروریسم صهیونیستی در منطقه خشک شود باید ریشه رژیم زده شود.