your browser not support this video

ترجمه,زیرنویس:فرزام کریمی روش‌شناسی فرای در تعریف چارچوب مفهومی، با اقتباس از ارسطو و به شیوة استقرایی است، «از نظم طبیعی پیروی کرده و با بیان حقایق اولیه آغاز می‌گردد». در این مورد، حقایق اولیه همان آثار ادبی هستند؛ اما پرسش این است که بررسی القایی فرای نسبت به این حقایق چه چیزی را آشکار کرد؟ به نحو قابل‌توجهی، آن‌ها «یک گرایش کلی در بخش آثار بزرگ کلاسیک برای بازگشت به [فرمول‌های اولیه]» را آشکار کردند. این مکاشفه باعث حرکت بعدی یا بهتر بگوییم «جهش استقرایی» او گردید: من ادعا می‌کنم که زمان آن فرارسیده است که نقد به زمینه‌ای جدید ورود کند که از آنجا بتواند فرم‌های سازمان‌دهی و برخوردار از چارچوب مفهومی خویش را کشف کند. به نظر می‌رسد که انتقاد شدیداً به اصول نیازمند است، انتقاد بسان نظریه تکامل در زیست‌شناسی، پدیده‌هایی را که با آن‌ها سروکار دارد در قالب جزئی از یک کل خواهد دید. فرای با این استدلال که «نقد نمی‌تواند یک مطالعه نظام‌مند [و در نتیجه علمی] باشد، مگر اینکه کیفیتی در ادبیات وجود داشته باشد که چنین باشد»، این فرضیه را مطرح می‌کند که «همان‌طور که نظم طبیعت در پس علوم طبیعی وجود دارد، بنابراین ادبیات مجموعه‌ای از «آثار» نیست، بلکه نظمی از واژگان است». ترتیب واژگان چارچوب مفهومی نقد و اصول آن را تشکیل می‌دهند. پ.ن:مجموعه ی شناخت نامه منتقدان ادبی ایالات متحده آمریکا به زودی توسط نشر هفت اقلیم هنر روانه ی بازار نشر خواهد شد.