your browser not support this video

. بهش گفتم: "ما آدما هر روز از کنار چند نفر رد می‌شیم که اون روز ممکنه آخرین روز زندگی‌شون باشه" خندید و گفت: " امروز من و تو کنار هم شاد و سلامت..." نذاشتم حرفش تموم بشه، گفتم: " لبخندای تو مثل بارونه، پرطراوت و زندگی‌بخش" کنار گوشم آروم زمزمه کرد، دوسِت دارم. تو چشماش نگاه کردم و گفتم: دوس داشتنایی که واقعی باشن هیچ وقت فراموش نمی‌شن! از همون خیابون چند سال بعد رد شدم، یه مرد چهل و چند ساله‌ای که خاطره‌هاش توی قلب و مغزش طوفان به پا کرده بودن، هیچ کدوممون اونجا نبودیم، یعنی بعد اون دیگه منم نبودم! دو نفر از کنارم رد شدن، دستای همو گرفته بودن چقدر شبیه بیست و چند سالگی ما بودن. خندیدن. خنده‌هاشون شبیه بارون بود... #عباس_پورعلمداری #خیابان_خاطره #بارون #عاشقانه #دکلمه