این روضههایی كه ما میخوانیم، اول روضه خوان خداست، آنهم برای دختر كافر روضه خوانده است. مسلمانها كه دختر را در گور نمیكردند. كفار و بتپرستها در زمان جاهلیت، دخترشان را زنده در گور میكردند. آن وقت خداوند با یك لحن تندی كه هیچ كجای قرآن چنین لحنی را شما نمیبینی. میفرماید: «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» (تكویر/1) ببینید اگر كسی وارد اتاق شد و گفت: اگر چنین شد. . . ! : اگر چنین شد. . . ! اگر چنان شد. . . ! : اگر چنین شد. . . ! اگر فلان. . . ! اگر چنین. . . ! اگر چنان. . . ! هی میگوید خوب بگو باقیاش را كه چیست و با همه اگرها چیست. خداوند تنها سورهای كه از این 114 سوره، یك سورهاش را با اگر شروع كرده است. یعنی اگر خاص! «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» آن وقتی كه قیامت به پا میشود و نور خورشید گرفته میشود. «وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ» (تكویر/2) آن وقتی كه ستارهها نورشان را از دست میدهند. «وَ إِذَا الجِْبَالُ سُیرَِّتْ» (تكویر/3) آن وقتی كه زمین لرزه میشود و كوه از دل زمین كنده میشود و به حركت در میآید. «وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» (تكویر/4) همه سرمایههای قیمتی را رها میكنندو پا به فرار میگذارند. «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» (تكویر/5) آن وقتی كه حیوانهایی كه از هم فرار میكنند و در دل هم از خطر به هم پناه میبرند. «وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» (تكویر/6) آن وقتی كه گداختگی مغر زمین بر اثر زلزله، زمین شكافته میشود و داغی وسط زمین به قعر اقیانوسها میخورد و اقیانوسها جوش میآید. «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» (تكویر/7) حالا كه چی؟ در آن زمان میپرسیم: دختر را چرا زنده در گور كردی؟ خدا دارد بازخواست میكند، فریاد قرآن برای ظلم به یك دختر كافر است. ظلم به یك دختر كافر. . . تا چه رسد به دختر مسلمان، تا چه رسد به دختر معصوم، تا چه رسد به خود معصوم، تا چه رسد به اولاد فاطمه(س)، تا چه رسد به ابالفضل (ع)، تا چه رسد به زینب كبری (س). . . اینقدر ظلم بد است كه حتی خداوند اجازه نمیدهد به یك دختر كافر ظلم شود. وقتی كه نظام هستی بهم بریزد، نور خورشید گرفته شود، ستارهها بینور شوند، كوهها كنده شوند و راه بیفتد، دریاها جوش بیاید، سرمایهها رها شود، آن وقت چه؟ یك همچنین روزی، «وَ إِذَا الْمَوْءُدَة»؛ «الْمَوْءُدَة» یعنی دختری كه زنده در گور میكنند.