در حین تمرینات خود، هادی چوپان ناگهان دلش برای دلستر تنگ میشود. احساسات عمیقی درون او به وجود میآید و او احساس میکند که باید با دلستر در مورد این موضوع صحبت کند. او تصمیم میگیرد که زمانی مناسب برای صحبت کردن با دلستر را پیدا کند و احساسات خود را به او بیان کند.