your browser not support this video

بهار جان، در کوچه‌ای عاشق شده است که بوی عزیزش از آنجا می‌آید. او با هر نفسی که می‌کشد، احساس عشق و شوق بهاری را که در آن کوچه جاری است، می‌کند. این عشقی است که قلب او را پر از شادی و امید می‌کند و بهار جان از زیبایی و رونق زندگی در آن کوچه لذت می‌برد.