مد قلی ، در حالی که تنها در خانه بود، تصمیم گرفت با یک شخص ترسناک که در تلفن زنگ زده بود، صحبت کند. اما هر چه ادامه می داد، این شخص بیشتر وحشتناک تر می شد و به ترس و وحشت مد قلی بیشتر می افزود. تماس ترسناک او را به لبه ی نگرانی و تعجب می انداخت ، و او تصمیم گرفت تا از این تماس مهیب فرار کند.