در آستانه مرگ و مرز بین زندگی و مرگ، عشق و احساسات بین رضا داوودنژاد و همسرش در بیمارستان به اوج خود می رسد. آنها با هم دست به دست می شوند و با اشک و لبخند به یاد های خوب و بد زندگی خود می اندیشند. این موقعیت برای آنها فرصتی است تا عشق و پایبندی خود را به یکدیگر نشان دهند و با هم در برابر مشکلات و چالش های زندگی ایستاده باشند.