در این عنوان، یک زن به نام دکتر هلاکویی از دوری دوست پسرش ناراحت شده و به اندازهای زیاد که احساس میکند اشکها به چشمهایش میآیند. این موضوع نشان از اهمیت و ارزشی که این دوست پسر برای او دارد و حضور و غیاب او در زندگی او احساسات عمیقی برای او به ارمغان آورده است.