در این سکانس از سریال کیمیا، شهریار یک خواب وحشتناک تجربه میکند که او رو به روی یک قتل رها قرار می دهد. در خواب، او مشاهده میکند که خانهای در شهر خالی شده و پر از خون و پیکرهای مرده است. شهریار متوجه میشود که او به خوابی واقعیتی پیوسته است و با استفاده از تواناییهای جدیدش، سعی میکند به قاتل رها پی ببرد و از وقوع این قتل جلوگیری کند. این سکانس نشاندهنده نبرد شهریار با ترس و وحشت داخلی اش است و باعث میشود تا او با خودش روبرو شود.