your browser not support this video

من فرض کردم که داریوش، پسر بزرگسالی است که به دلایلی مادر بیمار خود را در خانه مراقبت می‌کند. او زمان و انرژی زیادی را صرف تامین نیازهای روزمره مادرش می‌کند، از جمله تهیه غذا، دادن داروها، و یا حتی پوشاندن و حمایت از مادرش در زمانهایی که او نیاز به کمک دارد. این وظیفه مراقبت از مادر بیمار، نه تنها بر داریوش تأثیر می‌گذارد، بلکه باعث ایجاد یک رابطه نزدیک بین او و مادرش می‌شود.