عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
برگیر و دهل میزن، کان ماه پدید آمد
عید آمد ای مجنون، غلغل شنو از گردون
كان معتمد سدره از عرش مجید آمد
عید آمد رهجویان، رقصان و غزلگویان
كان قیصر مهرویان زان قصر مشيد آمد
صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی
كان خوبی و زیبایی بی مثل و ندید آمد
عید آمد و ما بیاو ،عیدیم بیا تا ما
بر عید زنیم این دم کان خوان و ثرید آمد
زو زهر شکر گردد، زو ابر قمر گردد
زو تازه و تر گردد، هرجا که قدید آمد
برخیز به میدان رو، در حلقهٔ رندان رو
رو، جانب مهمان رو، کز راه بعید آمد