your browser not support this video

در هجدهمین ماه زادروزی مانی، حسرت محسن به دل او نشست. دلش از دست دوستی که هرگز نخواهد دید. محسن مثل پلنگی است که در تاریکی شب تنها می‌ماند و صدای روزگار بر سرش می‌زند. او به یاد زمان‌های خوب با مانی فکر می‌کند و از نبود او در کنارش درد می‌کشد.