your browser not support this video

این حکایت درباره یک مرد پیر برهله‌ای است که در روزهای گرم تابستان بدون نیاز به پوشیدن پیراهن به دور دهانش زنجیره گره زده است و با صحبت های سنتی و آموزنده اش مردم را به فکر و تامل در زندگی و ارزش های انسانی تشویق می کند. این حکایت نشان دهنده این است که واقعیت یا ظاهر ظاهری از ارزش انسانی یا عمق فرهنگی نیست و برخی از افراد می توانند با ارزش های داخلی خود، بر خلاف ظاهر خود، نمایان شوند.