پرتو مهر تو بر من تافتهست...
ذره ذره جان من،جان یافتهست!
آسمان از اشک من،آکنده شد!
گریه ام؛رنگین کمانِ خنده شد...
در نیستان هر زمانی ناله هاست!
تا که را گوش و زبانِ آشناست...
گوشِ جان تا با لبش همسایه نیست
زان نواهایِ نهانش؛مایه نیست!
ناله می گردد به گرداگردِ سر...
تا کجا گوشیست گیرایِ اثر؟!
نور بی رنگ است و موجِ بی صدا...
تو بیا رنگ و صدا را کن ادا
هوشنگ ابتهاج