چند سالی می گذره از نبودی قلبم نبودی این شبارو چقد دوره کردم
شبا از خواب میپرم که خواب تورو دیدم دیگه به مادرم قرصای بی اعصاب نمیدم
هر سال پاییز میرسید و برگاشو میریخت یادش میفتادم دلم حری می ریخت
آخه کجارفت مگه نگفت همینجا خونشه خیلی هوا سرده یعنی شال کی روی شونشه
همش پرته عقلم یه چی می گفت شرط دلم یه چی
اصلا برم عاشق بشم کچی
درد بی درمونم ای بلای جونم بعد رفتن تو من دیگه نااهله خونم
مادرم با اهل اشکاش طعنه ها و حرفاش می گفت عاشق این بشی یعنی خداحافظ آرامش
سرم داغ بود می گفتم بگو بده حالم مادر من اول و اخر همینو می خوامش
طوفان شد یاد تو از ذهنم پاک شده خاک شده خاطره هات کنجه دلم
دستات سوخت دستهای اون لعنتی آخرشم حسرت یه دوست دارم خشکو خالی موند به دلم
این پلاک بالای در خونه هنوز به نامته همه روزهارو تنهایی سپر کردم توچی روزگار به کامته
هنوز اون غریبه کنارته چشمای کی تا سر شب به راهته
آره افسردم منه سر خورده از این که دیگه سر خورده شدی رفتی کنار
این دنیا که نشد کنارهم باشیم اون دنیا منو تنها نزار
شبا تو تنهایی ببار بیمن اگه فهمیدم با کسی بودی و سکوت کردمو رو حساب بچگی نزار
زدی زیر همه چی چشامو دور دیدی و رفتی برا چی که با هرکسی که خواستی بزاری قول و قرار
چند روز هفته رو دیگه فکر بکنمت بهت مگه هفت روز و بیشتره
تو رو خدا برگرد داره حسم میپره بهت دارم می گم برگرد که التماس آخره
چندروز هفته رو دیگه فکر بکنم بهت مگه بیشتر از هفت روزه
چقد خوبی کردم بهت پشت دستم بسوزه
ببین چقد دوست دارم هنوزم که هنوزه برا رسیدن به تو قید مادرمو زدم
بگو چرا رفتی پیغمبری چی شنیدی ازم رفتی بالو پرم زخمی دل ازهمه پره
پدر خوب نگاه کن همه اینا تقصیر توعه بعد دیدن تو چرا دیگه قلبم می پیچه
می بینی هر روز د