بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
از یار آشنا نفس آشنا شنید
اینش سزا نبود دل حقگزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید
ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن
کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید
خوش میکنم به بادهٔ مشکین مشام جان
کز دلقپوش صومعه بوی ریا شنید
ما باده زیر خرقه نه امروز میکشیم
صد بار پیر میکده این ماجرا شنید
ما می به بانگ چنگ نه امروز میخوریم
بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید