بود که بار دگر بشنوم صداي تو را ؟ببينم آن رخ زيباي دلگشاي تو را ؟بگيرم آن سر زلف و به روي ديده نهمببوسم آن سر و چشمان دل رباي تو راز بعد اين همه تلخي که مي کشد دل منببوسم آن لب شيرين جان فزاي تو راکي ام مجال کنار تو دست خواهد دادکه غرق بوسه کنم باز دست و پاي تو را