your browser not support this video

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من ِ مست، که به پیمانه کشی شهره شدم روز ِ الست، من همان دَم که وضو ساختم از چشمه ی عشق، چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست، مِی بده تا دهمت آگهی از سر ِ قضا، که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست، کمر ِ کوه کم است از کمر ِ مور این جا، ناامید از در ِ رحمت مشو ای باده پرست!