your browser not support this video

خلاصه داستان: درباره یک موجود سبز بنام گرینچ که بسیار عبوس و بداخلاقه و به شدت از کریسمس متنفره! شاید در کریسمس های قبلی اتفاق های خوبی براش پیش نیومده و از این روز واقعاً متنفره. او در نزدیکی یک روستا زندگی میکنه یک سگ داره که در کارهاش کمکش میکنه. اون در این روزها اذیت کردن مردم براش تبدیل به یک کار روتین و روزمره شده حالا هم که میخواد کریسمس رو برای مردم خراب کنه و اینگونه به آزار مردم دهکده بپردازه…