your browser not support this video

ما توی یک سری از قصه‌های بچه‌گی‌هامون موندیم ما هنوز دنبال یک اسب سفیدیم و یک آدمی که زندگی فوق‌العاده برامون درست کنه انگار هنوز دنبال آدمی هستم که شبیه آدمی باشه که مادربزرگم برام تعریف میکنه....... امروز می‌خوام از افسانه‌های رابطه برات حرف بزنم امروز می‌خوام از افسانه‌هایی بگم که دقیقاً من باهاش رابطه رو شروع میکنم و همون می‌تونه رابطه‌م رو خراب کنه به میگی باورهات چیه؟؟؟؟؟ من دنبال نیمه گمشده‌م باشم خیلی خوبه ... و منتظر یک عشقی باشم که اصلاً توش دردسر نداشته باشه خیلی خوبه اینکه یک مردی رو بخوام یک عشق جاودانه و همیشگی به من بده خیلی خوبه اینکه همه‌ی اینها خیلی خوبه اما یک سوال: بابا نوئل همه سال کادو میده؟؟؟؟ و عروسک بابا نوئل اون چی اون کادو میده؟؟ ماجرای تو دقیقاً توی دل قصه‌های بچه‌گی موندن .... کنار قصه‌ها توی قصه گم نشو و توی دل قصه یک صفحه‌هایی خالی می مونه برای تو برای اینکه تو خودت رو توی قصه پیدا کنی یعنی چی یعنی اگر من دنبال یک گمشده‌ام به خودم این رو یادآوری کنم که اون گمشده منم برای من ...اگر دنبال یک نیمه گمشده که اصلاً دردسر نداشته باشه باید بدونم که این یک افسانه هست من و تو باخودمون کلی مشکل داریم من و تو با خودمون سر یک سری مسائل نمی‌تونیم کنار بیایم اونوقت یک مرد میاد عاشقم باشه و .....و هیچ دردسری نداشته باشه ....... عشق بدون دردسر وجود نداره ....عشق جاودان وجود نداره و عشق مثل ذغال آتیش می‌مونه...... الکل اگر نباشه آتیش روشن نمیشه ولی الکل رو نمی‌تونی تا آخر بزنی..... اگر الکل رو تا آخر به ذغالت اضافه کنی کبابت بوی الکل میگیره زندگی که بوی الکل بگیره خیلی جذاب نیست زندگی با تلاش کردن که قشنگتر میشه و ..... تو می‌تونی صمیمیت جاودان داش