اما Resident Evil 2 Remake چه چیزی دارد که آن را به اثری موفق در مقایسه با خیلی از نسخههای جدید و مدرن بازی تبدیل میکند؟ جواب این سوال، فقط و فقط در یک کلمه یعنی «اصالت» خلاصه میشود. اگر نگاهی ریشهای به سری رزیدنت ایول داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که این مجموعه هرگز یک اثر اکشن نبوده است. رزیدنت ایول یعنی قدم زدن در محیطهایی که ترس و تهدیدی همیشگی در آنها حضور دارد؛ حال این محیط میتواند عمارت اسپنسر، راهروهای تنگ اداره پلیس راکون سیتی، خیابانهای بیروح و نمور این شهر یا حتی روستایی آلوده به ویروس در آفریقا باشد. نسخههای موفق مجموعه با بردن ما به چنین محیطهایی، لذت چشیدن یک ترس و تنش فراموشنشدنی را بهمان اعطا کردهاند اما پس از آن، مجموعه نسخه به نسخه به سمت اکشنتر شدن رفت تا جایی که مثلا در نسخه ششم، در تجربهای کالاف دیوتی مانند که صرفا جای نیروهای نازی آن با زامبیها عوض شده بود، با کریس اسلحه به دست میگرفتیم و خشاب خشاب گلوله را روی زامبیها خالی میکردیم! این در حالی است که رزیدنت ایول، یعنی ترس ناشی از تمام شدن مهمات و روبهرو شدن با یک باس سرسخت با سلاحی مثل چاقو.