خلاصه داستان:
“چارلى” ولگرد کوچولو؛ جانِ میلیونرى را که از نوش خوارى سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند؛ اما پس از هشیارى، “چارلى” را بجا نمی آورد و از خود میراند. این ماجرا تکرار مىشود و “چارلى” در این بین به دختر گل فروش نابینایى دل میبندد…