•••
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که باز بینیم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی بجای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصّبوح هبّوا یا ایّهاالسّکارا
آئینهٔ سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملك دارا